هیأت کهف حصین ماست
بحثی در باب شأن و جایگاه هیأت در جنگ فرهنگی
سید محمد مهدی میرباقری
اگر گفته میشود که شمر کربلا مُرده و شمر امروز فلان کس است، این سخن کاملی نیست! شمر از وُلات تاریخی کفر و استکبار است و تبری از او باید در همهی تاریخ جاری باشد، ولی این تبری باید به فضای اجتماعی روز هم تنزل پیدا کند. آن بصیرت باید در فضای اجتماعی امروز هم محقق شود.
شنیدهایم که میگویند: شیعه دو رأس یا دو بال دارد که با آنها پرواز میکند؛ یک بال قرمز و یک بال سبز. یکی عاشورا و یکی امام زمان؛ میدانند که باید این ارتباط را قطع کنند. لذا باید روزی صد بار آنان را لعن کرد و هر روز در زیارت عاشورا گفت «وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً». نمیشود بهجای آنها اوباما را لعن کرد. آنها وُلات تاریخیاند و لعن آنها لعن مستمر است.
بنابراین در هیئت، اول باید نقطهی کانونی اتصال به وجود مقدس سیدالشهداء و عاشورا و شبکهی ارتباط با عاشورا را شناخت. مأموریت هیئت این است که تجربیات عاشورا را بتواند در جامعهی مؤمنین جاری و ساری کند. این امر محتاج چند اقدام است:
ابتدا باید وضعیت موجود عزاداریها را، حفظ، ترمیم و سپس بالنده کرد. سرمایههای گذشته را نباید از دست داد؛ به نظر میآید بعضی از سرمایههایی که در گذشته هیئات وجود داشت، در حال از دست رفتن است؛ هیئات نقطهی جوشش حماسه بودهاند. هرچند که نفس گریستن، خود نقطهی کانونی حماسه است. یکی از معجزات ائمه(علیهمالسلام) این است که به مردم گفتند: برای امام حسین(علیهالسلام) گریه کنید. ائمهی اطهار(علیهمالسلام) میدانستند که ایجاد یک عاطفهی رشدیافته ـ که بتواند بر مدار ولایت ولی خدا و نه برای نفس بجنگد و خون بدهد و در رکاب امام زمان(علیهالسلام) باشد و هیچ نفسانیتی در آن نباشد «اَنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثارِکَ» ـ احتیاج به بیش از هزار سال گریه دارد. گریه بر سیدالشهداء(علیهالسلام) که همهی کائنات به آن مبتلا هستند، اصلش از عالم امام است. 35 سال گریهی امام سجادبه عالم امکان داد که به ساحت عاشورا ورود کند؛ و الا این ساحت، ساحتی نیست که هر کس را ابتدئاً به آن راه دهند! «فَاخْلَعْ نَعْلَیکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى». در روایت آمده است که وادی مقدس طوی همان کربلا است.
اگر گریه و ابوحمزه خواندن امام سجاد(ع) نبود، کسی ابوحمزهخوان نمیشد! چه کسی میفهمید که میتوان اینگونه با خدا مناجات کرد؟ حضرات معصومین نازلهای از احوال خود را به اندازهی ظرف انسانها در قالب دعا بیان کردهاند. اصل گریه با همهی مراتب وجودیاش متعلق به امام سجاد(ع)است؛ از فوق عرش شروع میشود تا عالم خاک؛ لذا همهی کائنات را درگیر میکند. این تغییر حالات، تنزّلات حال امام است. الآن هم وجود مقدس امام عصر هستند و زیارت ناحیه اگر از ناحیه امام عصر باشد، نازلهی حال ایشان است. البته بعضی میگویند از ناحیه امام عسگری(ع) است ـ در آنجا میفرمایند: «فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِی الدُّهُورُ وَ عَاقَنِی عَنْ نُصْرَتِکَ الْمَقْدُورُ وَ لَمْ أَکُنْ لِمَنْ حَارَبَکَ مُحَارِباً وَ لِمَنْ نَصَبَ لَکَ الْعَدَاوَةَ مُنَاصِباً فَلَأَنْدُبَنَّکَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْکِینَّ عَلَیکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً حَسْرَةً عَلَیکَ وَ تَأَسُّفاً وَ تَحَسُّراً عَلَی مَا دَهَاکَوَتَلَهُّفاً، حَتّیأَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ، وغُصَّةِ الاْکْتِیابِ؛ لذااین حال امام است که ارواح را متوجه میکند.
بعضی میگویند چرا از شب یازدهم برای سیدالشهدا عزاداری نمیکنند؟ اختیار این امر دست ما و شما نیست. ظاهراً امام زمان (ارواحنا فداه) این بساط را از اول محرم پهن میکنند؛ این تحولات ناشی از تحول حال امام است. حضرت فرمود: پدرم از اول محرم لبخند به لبش دیده نمیشد و روز عاشورا روز حزن او بود؛ یعنی حال امام است که جریان پیدا میکند. به هیچ وجه نمیتوان دههی دوم را مثل دههی اول عزاداری کرد. این از جای دیگری ناشی میشود. حال امام در ایام محرم، احوال عالم را تغییر میدهد و آدم از اول محرم احساس میکند که همهی کائنات برای گریه کردن آمادهاند. این احساس همهی دوستان اهل بیت است؛ لازم نیست که انسان حتماً اهل دل باشد تا بفهمد. ماه محرم که شروع میشود یک تحرّک دیگری پیدا میشود؛
باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
واقعاً یک رستاخیز احوالات به پا میشود؛ که این رستاخیز به تحول حال امام(ع) برمیگردد؛ لذا طریق رسیدن به این حال و تحول، توسّل به امام و با حال امام است؛ یعنی باید با حال امام به عاشورا وارد شد. یک جلوهای از احوال امام اگر در قلب اهلش واقع شود، آن وقت عاشورا تلقی میشود.
این امر، باید هم حفظ شود، هم ترمیم و هم بالنده شود؛ حفظ آن باید به همهی آنچه که سرمایهی گذشته است، معطوف باشد؛ یعنی معانی بلندی که در حوزهی مفاهیم هیئت وجود داشته، باید محفوظ بماند. احساساتی که وجود داشته، باید محفوظ بماند. گریه یک جوشش حماسه است.
گاهی معارفی که در گذشته خوانده میشد، الان خوانده نمیشود؛ این خلاف توقع است؛ گرچه به نحو عمومی ظرفیت عزاداری سیدالشهداء کماً و کیفاً رشد کرده است و قابل مقایسه با دهههای قبل از انقلاب نیست. مجالس امروز را نمیتوان در گذشته پیدا کرد. این مجالس استثنایی است. این مداحیها و حال جمعی ارزاقی است که خدای متعال از برکت امام و شهدا و طفیل عنایت امام زمان(عج) به همهی ما عنایت میکنند و روزافزون هم هست. اما مأموریت اصلی، حفظ میراث گذشته، ترمیم نقایص آن و از همه مهمتر ریشه دادن آن در مقیاس نیاز امروز است؛ خدا رحمت کند استاد ما را زمانی به حاج منصور فرمودند: جایگاه شما، مقابل هالیوود است؛ آنها احساسات و شور دنیایی را در عالم تحریک میکنند و شما احساسات معنوی و گرایش به حق را ارتقاء میدهید! بنابراین مأموریت ما این است که در مقابل پرچمدارانی که احساسات مادّی را در عالم رشد میدهند، معنویت، قرب، توحید و احساس معنوی را در ارواح و قلوب رشد دهیم.
تحقق این امر نیاز به یک برنامهریزی وسیع دارد. این مقیاس برنامهریزی هم باید مقیاس مقابله با دستگاههای جهانی باشد؛ چون امروزه هیئت یکی از نقاط کانونی جنگ فرهنگی است. همین جا بایستیم و باید به شکلی برنامهریزی کنیم که مناسب جنگ فرهنگی باشد. «الْکَهْفِ الْحَصینِ وَ غِیاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَکینِ وَ مَلْجَاءِ الْهارِبینَ وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمینَ» همین جاست. این هیأت کهف حصین ماست. اگر از این کهف حصین بیرون آمدیم، شیطان جلو در ایستاده و مطمئن باشید هر کس بیرون بیاید او را میبرد. بدون عاشورا نمیتوان در مقابل این امواج فتنهی سنگین، مقاومت کرد. اگر بخواهیم جامعه را هم در مقابل این امواج بیمه کنیم، همین جا باید ایستاد؛ آستان منیع سیدالشهداء آستانی است که دست شیطان به هیچ وجه به آن نمیرسد؛ هر کسی وارد این آستان شد، دست شیطان به او نخواهد رسید. محیط هیئت محیطی است که شیاطین در آن رجم میشوند.
توجه داشته باشیم آسیب جدی و دشمن اصلی، سکولارها هستند که از دور با تیر سایهی عزاداری امام حسین(ع) را میزنند. آقای سروش در سخنرانی خود میخواست گریه را تحقیر کند! آن تحلیلی که دربارهی ملای رومی بود که دیندارها چند دسته هستند، را به کار گرفت و میخواست بگوید عزادارها هم چند دسته هستند؛ میخواهند ما را به جای اینکه گریه کنیم به وادی تحلیل بیندازند.
میگویند لعن نکنید؛ بلکه بیایید عاشورا را تحلیل کنیم. اما ما گریه میکنیم، بعد تحلیل هم میکنیم! اهلبیت رسول اکرم(ص) را به اسارت بردهاند ـ امام سجاد(ع) فرمود: اگر جدّم میگفت: ظلم کنید بیش از این نمیتوانستند ظلم کنند!- میگویند بنشینید تحلیل کنیم! آدم بیدرد از بلاء چه تحلیلی میتواند کند؟ تو اول بیا به وادی بلاء مبتلا شو سپس تحلیل کن. تحلیل آدم مبتلا به درد میخورد. به اینها باید گفت: شما محجوبید و امام حسین(ع) در قرب هستند؛ اول بیا در میدان بلاء بمیر و بعد بگو گریه کنید یا نکنید. قبل از ورود به بلاء باید مبتلا شوی و بمیری؛ بعد که در ابتلاء مُردی «حَتّی أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ، وغُصَّةِ الاْکْتِیابِ» آن وقت بنشین تحلیل کن. این تحلیل آن موقع معنادار است.
مهمترین دشمن عزاداری سکولارها هستند. هر جا که ببینید پای معنویت به حیات اجتماعی باز میشود با آن مخالفت میکنند. میگویند: دورهی لعن تمام شد؛ یک درگیری بین علویون و امویین بود که به پایان رسید. اما باید بدانند که عاشورا «اِلی یَوْمِ الْقِیامَهِ» تمام شدنی نیست؛ عاشورا نقطه اوج درگیری حق و باطل است.
منبع : سوره اندیشه
- ۹۳/۰۸/۱۸