امام عشق(ع)

ماندن در صف اصحاب عاشورایی امام عشق(ع) جز با یقین مطلق ممکن نیست. شهید سید مرتضی آوینی

امام عشق(ع)

ماندن در صف اصحاب عاشورایی امام عشق(ع) جز با یقین مطلق ممکن نیست. شهید سید مرتضی آوینی

امام عشق(ع)

مرکز فرهنگی هنری امام عشق(ع)
شهرستان بندر گناوه

نمایشی شدن عزاداری

پنجشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۱۶ ق.ظ

مروری بر تاریخ و تطورات تعزیه و شبیه‌خوانی


دکتر رضا رمضان‌نرگسی


در دوره‌ی قاجاریان از بعضی داستان‌ها و وقایع تاریخی و مذهبی، از واقعه کربلا، نمایشی ساخته و در مراکزی به نام تکایا یا در گذر و میادین در معرض دید عموم گذاشته می‌شد. به عبارت دیگر از دوره‌ی قاجاریه نمایش به عنوان یکی از اقسام عزاداری‌ها بر سایر عزاداری‌ها افزوده شد. در خصوص نام‌گذاری این نمایش‌ها برخی از نویسندگان و ادیبان ما واژه‌های «شبیه» و «تشبیه» و مانند آن‌ها را که از دیرباز در نوشته‌ها و منابع کلامی و اسلامی وجود داشت، به کار برده‌اند و برخی دیگر مفهوم تعزیه را به کار می‌بردند. البته وجه برتری مفهوم شبیه و تشبیه آن است که با مفهوم عام تعزیه که به معنای عزاداری است، اشتباه نمی‌شود.

اظهار ظاهر

شنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۰۵ ق.ظ


عزاداری در سایه‌ی ابرهیئت‌ها و سوپراستارهای مداحی

 

سید مهدی ناظمی قره‌باغ

 

افلاطون در ابتدای رساله‌ی جمهوری ـ رساله‌ای که قصد دارد در آن وضع دیانت و مدعیان آن و مراسم دینیِ رو به تکثر را به نقد بکشد ـ اشاره‌ای به حضور در یک جشن دینی می‌کند که «برای اولین بار برگزار می‌شود» تا تلویحاً به وضع ظاهراً پر قدرت دین در دنیایی که حقیقتاً از تدین تهی شده است، اشاره‌ای شاید از نوع «براعت استهلال» داشته باشد.

هرچند نگارنده چندان با راهی که افلاطون برای گذار از دین تهی از معنا به دین حقیقی می‌گشاید، همراه نیست، اما این درد مشترک متفکران تاریخ را مهم می‌انگارد که دین در اعصار متعددی تجربه‌گر تباهی و بیان‌گر معانی تهی بوده است و این نه نقص دین است و نه ذاتی آن؛ بلکه این سرنوشت هر آن تاریخی است که دچار اعراض از فکر دینی شده است اما نمی‌تواند از ظواهر آن دل بکَند.

آئین سوک

چهارشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۳، ۰۷:۳۵ ق.ظ

تأملی در سوگ و انتظار آماده‌گر

                                                                                     

                                                                                                     یوسفعلی میرشکاک  


     

                   


برپاداشتن سوک در میان تمام تمدن‌های کهن، یکی از بنیادی‌ترین آئین‌های دینی ـ اجتماعی بوده و ریشه در اعماق عصر اساطیر دارد. بن‌مایه‌ی اغلب آئین‌های سوک (عَزا، تعزیه) به «تموز» در بابل باستان برمی‌گردد و به «افسون آب» و «طلب باران» مربوط است. «تموز» به «ادونیس» جای سپرد که هر سال کشته می‌شد و طبیعت را از خون مقدس خود رنگین می‌کرد و جوانان سوری را هر سال برمی‌انگیخت تا بر سرنوشت وی بگریند و نوحه سر دهند.


حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است

سه شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۷:۴۸ ق.ظ

 

به کربلا و عاشورا چگونه نگاه کنیم؟


استاد اصغر طاهرزاده




نگرش به کربلا نیاز به چشمِ «عقل» و «عاطفه» دارد. افرادی که صرفاً با چشم عاطفه، حادثه کربلا را مدّنظر قرار داده‌اند، از ابعاد مهمی از کربلا محروم مانده‌اند، و کسانی هم که فقط با عقل صرف و خشک ریاضی‌گونه خواستند واقعه‌ی کربلا را تحلیل کنند و از آن شراب طهور عاطفه‌ی مافوق عقل در تحلیل خود بهره‌ای نداشتند، کربلا را نیافتند.


زندگی به سبک هیئتی

دوشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۳، ۰۷:۳۸ ق.ظ



از عزیزی شنیدم که درباره نقش هیئت در سبک زندگی می گفت: کوچکترین نقش هیئت در خط دهی به رفتار ما در همان کاسه قند و سینی چایی نهفته است. کسی که خم می شود تا چایی تعارف کند باید به یک اندازه در برابر حاجی بازاری که در صدر مجلس نشسته و همچنین برابر فلان کارگری که از کوچه رد می شده و سیاهی علم را دیده و از زیر بیرق گذشته و در هیئت نشسته است، خم شود. معمولا بچه ها هستند که در هیئت پشت سر کسی که چایی می دهد کاسه قند را می گرداند؛ همان بچه یاد می گیرد که در هیئت همه یک نفرند و یک احترام دارند. این یعنی سبک زندگی هیئتی.

ابتلاء عظیم عاشورا

يكشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۳، ۰۷:۵۸ ق.ظ


بحثی در باب سیر و سلوک با زیارت عاشورا



سید محمّدمهدی میرباقری 


بلاء الهی نردبان سلوک مؤمنین

عاشورا نقطه کانونی شفاعت نبی‌اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)نسبت به مؤمنین و همه‌ی امم و حتی اولیاء و انبیاست؛ یعنی مرتبه‌ای از شفاعت نبی اکرم(ص) برای تقرب موجودات، در عاشورا واقع شده است. ما در مسیر حرکت به سوی خدای متعال بعد از همه‌ی ریاضت‌ها و زحمت‌ها وارد وادی ابتلائات و وادی بلاء الهی می‌شویم. ورود به این وادی، نردبان رشد ماست و سیر و حرکت ما به سوی خدای متعال با این بلاء بیش از هر چیز دیگر اتفاق می‌افتد.

 بر این اساس ابتلائاتی که برای مؤمنین پیش می‌آید، نردبان سلوک آن‌هاست؛ ابتلائاتی که مؤمنین را سالک الی‌الله می‌کند، با ریاضت تفاوت دارد. یکی از تفاوت‌های اساسی‌ آن با ریاضت این است که ریاضت‌ها ممکن است منتهی به عجب انسان شوندو در انسان طلب‌کاری ایجاد کنند؛ ولی ابتلائات معمولاً در انسان حالت اخبات و انکسار ایجاد می‌کنند.

 تفاوت دوم این است که ریاضت‌های ما با برنامه‌ریزی خودمان است؛ ولی ابتلائات معمولاً با برنامه‌ریزی خداوند متعال است؛ اوست که می‌داند مؤمن چگونه باید رشد یابد و با چه ابتلائی سالک ‌شود. به هر حال این بلاء بهترین نردبان سلوک و ترقی مؤمن است. هر مؤمنی در مراحل سیر خود نیاز به ابتلاء دارد. این ابتلائات الهی مؤمن را سالک می‌کند و به سوی خدای متعال و مقصد پیش می‌برد.

یک وجه از بلایی که خدای متعال برای مؤمن رقم می‌زند، سختی‌ و دشواری‌ها و تحمل ناهمواری‌هاست؛ وجه دیگر آن جذبات الهی و محبّـت و رحمتی است که شامل مؤمن می‌شود؛ لذا باطن این بلاء نیز رحمت الهی و دست‏گیری‌های خدای متعال است.

آزادی بیان یا قول سدید، مسأله این است

چهارشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۲۷ ق.ظ

v    آیا آزادی بیان مهمترین رکن فضای عمومی جامعه است؟

v    آیا مفهومی وجود دارد که خود مفهوم آزادی بیان را  اداره کند؟

v    آیا آزادی بیان وزن بیشتری دارد یا انصاف در بیان؟

اینها سئوالاتی است که در ذهن همه ی متفکران و اندیشمندان جامعه خطور می کند ، قطعاً اندیشمندان جامعه وظیفه ی مهمی را بر عهده دارند و آن وزن کشی و اولویت بندی این مفاهیم است قطعاً اگر یک سری مفاهیم موقعی مطرح شوند که زمان مناسب برای مطرح کردن آنها نباشد و به آنها اشتباهاً اولویت بدهیم فضای جامعه را منحرف کرده ایم برای مثال در هنگامی که فضای بیداری اسلامی بر جامعه حاکم است چه معنی دارد مفهومی مثل ملی گرایی را اولویت ببخشیم و این همان نقشه ای است که دشمنان در خیلی از مواقع برای ما طرح ریزی می کنند.

برای قرار پنجشنبه‌ها

سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۴۹ ب.ظ

پنجشنبه پیش از ظهر در فلان کانون خیابان ابوذر منطقه ۱۷ تهران با جمعی از دوستان به بحث نشسته بودیم درباره بلای فضای مجازی که همه به آن مبتلاییم. ساعت گمانم نزدیک ۱۴ بود که بحثمان تمام شد. خیلی زود از کانون زدم بیرون و کمی آنسوتر از مسجد پرخاطره ابوذر، چشمم افتاد به چند پیرزن که روی سکوی گوشه پیاده‌رو نشسته بودند. مجالی دست داد بلکه ایشان را خوب نگاه کنم و دقیق بفهمم که یکی‌شان گفت؛ «اتوبوس آمد.» همانکه گفت «اتوبوس آمد» از همه زودتر بلند شد و رفت آنسوی خیابان، سوار اتوبوس شود. همانکه گفت «اتوبوس آمد» دستش زنبیل قرمز مشبکی بود سراسر خاطره. همانکه گفت «اتوبوس آمد» دسته زمخت زنبیل را با دستمال‌کهنه پوشانده بود که انگشتان دستش احیانا آسیبی نبیند. همانکه گفت «اتوبوس آمد» برخلاف چند تایی دیگر از پیرزن‌ها، عصا نداشت، اما از همه پیرتر به نظر می‌رسید. همانکه گفت «اتوبوس آمد» مقنعه سپید را چنان با چادر مشکی زیبا ست کرده بود که دل می‌برد از آدم. همانکه گفت «اتوبوس آمد» قشنگ دیدم زنبیلش را. فلاکس چای، قند، خرما، نان و پنیر، گلاب، زیرانداز، شاید هم جانماز. همانکه گفت «اتوبوس آمد» همه دنیا را درون زنبیلش جا داده بود. همه زندگی را. همه دل را. همه عشق و محبت و صفا را. همانکه گفت «اتوبوس آمد» رفت و از در عقب اتوبوس، سوار شد. دیگر پیرزن‌ها هم. راه، دیگر باز شده بود. گوشه‌ای از خیابان، ایستادم به تماشای یکی از ناب‌ترین، بلکه بکرترین صحنه‌های مخصوص این نظام مقدس و شهدایی. آنچه روبه‌رویم رخ می‌داد «جلوه ویژه»ای بود که نمونه‌اش را در هیچ جای جهان نمی‌توان مشاهده کرد.

نفی اساس خانواده در ذات نظام سرمایه‌داری است

سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۱۰ ب.ظ


Bottom of Form

 

بحثی در باب بحران خانواده در دنیای جدید در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام صدوق


 اشــــاره: ما از یک سو بر طبل تحصیل و اشتغال زنان می‌کوبیم و از سوی دیگر شعار صیانت از کیان خانواده سر می‌دهیم. این‌‌که نمی‌توانیم نابودی خانواده را تحمل کنیم طبیعی است اما این‌که با سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی خود تیشه بر ریشه‌ی خانواده می‌زنیم نیز بی‌وجه نیست؛ چه شده است که ما علی‌رغم میل باطنی خود خانواده را در معرض خطر جدی قرار داده‌ایم. گفت‌وگوی پیش‌ رو تحلیلی از مخالفت ذات نظام سرمایه‌داری با بنیان خانواده است که در آن حجت‌الاسلام صدوق با نگاهی کلان و استراتژیک وضعیت خانواده در ایران را براساس این تعارض ذاتی تبیین می‌نمایند.

خانواده در دنیای کنونی با بحران جدی مواجه است و تلاش برای نجات آن نتیجه نداده است. چرا این تلاشها بینتیجه مانده است؟

برای ارائه برنامه‌ی صحیحی در مورد خانواده باید از نگاه خرد، جزءنگرانه، روبنایی و سطحی احتراز کرد. راه‌حل‌های مرسومی که برای حل مشکلات در زمینه خانواده مطرح می‌شود، همگی در فضای پذیرش حاکمیت نظام سلطه‌ی سرمایه تعریف شده است؛ و در صورت اثربخش بودن صرفا قادر به اصلاح جزئی، موضعی، کوتاه‌مدت و روبنایی است. ممکن است جمع محدودی را برای مدت کوتاهی نجات دهد، اما مشکل در مورد اکثریت هم‌چنان باقی است.

در یک نگاه کلی و کلان ابتدا باید ببینیم که خانواده در نظام سرمایه‌داری چه جایگاه و تعریف و کارکردی دارد، تا معلوم شود چرا تلاش‌هایی که اکنون برای حفظ خانواده صورت می‌گیرد موضعی و ناکارآمد است.

در یک مثال بسیار ابتدایی نظام سرمایه‌داری را به یک پیکر تشبیه می‌کنیم. در این پیکر شرکت‌ها نقش سلول را دارند. سلول در همه‌جای بدن هست. امروزه در غرب همه‌جا شرکت‌ها حضور دارند. شرکت بر مبنای سود مالی فعالیت می‌کند و ما مشاهده می‌کنیم امور فرهنگی و حتی امور امنیتی نیز به شرکت‌های خصوصی واگذار می‌شود و شرکت‌ها با محاسبه سود و زیان این دست امور را هم بر عهده دارند. اخیرا در خبرها دیدیم که مسائل امنیتی در عراق را به یک شرکت خصوصی واگذار کرده‌اند و بازنشسته‌های سازمان‌های اطلاعاتی را در آن به کار گرفته‌اند تا به لحاظ اقتصادی برایشان صرفه داشته باشد.


آخرش1+5 چی میشه؟!

سه شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۹:۲۱ ق.ظ

یه دور دیگه از مذاکرات 1+5 با یک ، که ما باشیم ، برای نگارش متن توافق به 

اصطلاح جامع ، برگزار شد.

این دور از مذاکرات هم پس از چند روز کش و قوس و لبخند زنی طرفین، هم 

پشت درای بسته و هم پشت درای باز، مثل اینکه به نتیجه نرسیده.!

حالا پس از اینکه به تیم  مذاکره کننده قبلی خودمون خرده گرفته می شد که 

در مقابل حریفهم سریع جوش میارن و هم سریع قهر می کنن و هم زبان 

انگلیسیشون خوب نیست و مطالب اونا را خوب متوجه نمیشن،مربی جدید ما 

یه تیم جدید به میدون فرستاده که هم خوب می خندن(صبرشون زیاده) و هم 

استاد زبانانگلیسی هستن ولی مثل اینکه تیم حریف خیلی سریع دست ما را 

خوند و توی یکی از بازیهای قبلی با همین تیم جدید ما، یه مهاجم فرانسوی 

زبون بنام فابیوس را بعنوان همه کاره!،فرستادن توی زمین که کمر تیم 

ما را شکست.