امام عشق(ع)

ماندن در صف اصحاب عاشورایی امام عشق(ع) جز با یقین مطلق ممکن نیست. شهید سید مرتضی آوینی

امام عشق(ع)

ماندن در صف اصحاب عاشورایی امام عشق(ع) جز با یقین مطلق ممکن نیست. شهید سید مرتضی آوینی

امام عشق(ع)

مرکز فرهنگی هنری امام عشق(ع)
شهرستان بندر گناوه

خوب شد که آمدید...

چهارشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۵۳ ق.ظ

اختصاصی سایت امام عشقعلیه‌السلام

 

کیارستمی؛ لیسانس مدیریت بازرگانی


نمی دانم از کجا بگویم ؛ از کجا شروع کنم؛ چگونه می شود شرمندگی را با کلمات بیان کرد؟!

از دست های بسته تان، از پاهای بسته تان! شما بگویید از کجا باید شروع کرد قصه ی عشق تان را؟

دست های بسته ی شما مرا به یاد دست های بسته ی مولایمان علی علیه السلام  می اندازد که جگرم را

می سوزاند؛ دست های بسته تان مرا یاد دست بسته ی حضرت زینب سلام الله علیها می اندازد که دلم تکه تکه می شود.

یاد دست های بسته و پاهای بسته ی امام غریب مان موسی بن جعفر علیه السلام می اندازد که قلبم از جا کنده می شود.

مگر غیر از این است که این ذوات مقدس مقتدای شما بودند و شما گوش به فرمان ولی زمانتان بودید و بس.

قربان دست های بسته تان! قربان غیرت و شجاعت تان که این چنین دشمنانِ پست تر از حیوان را به زانو درآوردید و آنان از روی بیچارگی دستان نازنین شما را بستند و رویتان خاک ریختند...

قربان نفس های به شماره افتاده تان زیر خاک!


قربان پاره پاره ی استخوان هایتان!

و سلام بر شما! سلام  بر دست های بسته تان!

خدایا از چه باید بگویم؟!

از  خستگی تان، از شب عملیات کربلایتان، از گرسنگی تان یا تشنگی تان که حالا این ها را علم کرده اند و به مذاکره با دشمن نشسته اند و این لبخند های بر روی لب....دلمان می سوزد شهدا!

دلمان برای خودمان می سوزد چه ها که ندیده ایم بعد از شما!

همین هایی که با هواپیماهای جاسوسی شان عملیات کربلای 4 را (همین عملیات خودتان را می گویم) به سران بعثی عراقی لو دادند با این ها داریم مذاکره می کنیم کاش الان نمی آمدید شرمندگی مان بی نهایت است کاش این روزها نمی آمدید..

دل مان خون است شهدا...

آمدید چه کار؟!!

آمدید که نگذارید «سید علی» عزیزتان باز با بغض در گلو و اشک در چشم بیاید و بگوید؛ « جان ناقابلی...اندک آبرویی....»

نمی دانید شهدا! آن روز بر ما چه گذشت با این جملات، دنیا بر سرمان خراب شد..دلمان خون شد!

باز آمدید تا نگذارید داستان جام زهر تکرار شود...

شما را به خدا خودتان بگویید آمده اید چه کار؟!

با دست های بسته آمده اید چه بگویید؟!

آمده اید یادمان بیاندازید که چقدر به این دنیا و زرق و برقش چسبیده ایم. آن هم دو دستی!

آمده اید تا«سید علی» تنها نباشد؛ تا بگویید اگر دستان ما بسته بود دستان شما که باز است زیر بار ذلت و زیاده خواهی دشمنان نروید.

شهدا! خوب شد که آمدید..

دلمان اشک می خواست، داشتیم از بغض می ترکیدیم ..چه خوب است که شما آمده اید کمک، دست تنها بودیم...چه خوب است که شما هستید.

شما اگر نبودید چگونه می توانستیم بیاییم و بغض هایمان را فریاد کنیم؟ باید مجوز می گرفتیم برای بیان ناخرسندی مان از این مذاکرات.

با آمدن شما چه راحت می توانیم حرف بزنیم، چه راحت می توانیم بغض فرو خورده ی مان را بشکنیم ..

بگوییم چه قدر نگران هستیم؛ نگران رهبر عزیزمان، نگران این مذاکرات که رهبرمان به آن خوش بین نیستند.

ای شهیدانِ دست بسته، نکند شما هم نگرانید که با دست هایِ بسته، خودتان را رسانیده اید؟

نکند نگرانید «سید علی» تنها بماند؟ و الله اگر بند بند استخوان هایمان از هم بگسلد، نخواهیم گذاشت این چنین بشود؛ چون رسم عاشقی و غیرت را از شما آموخته ایم! 

با اینکه تشنه بودید ولی تقاضای آب از آن شمر زادگان نکردید..اما شرمنده ایم، شرمنده ایم چون ما داریم برای آب با این یزیدیان چانه می زنیم.

ای شهدا آمده اید  بگویید  این دشمنان دغل، زاده ی همانانی اند که قرآن بر نیزه کردند و مولا را خانه نشین!

آمده اید بگویید این ها زاده ی همانانی اند که آب را بر سید الشهدا سلام الله بستند و طفل دست بسته ی شش ماهه اش را شهید کردند.

آمده اید تا بگویید اینان زاده ی حرمله و شمرند. مگر نه این که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»

قربان دست های بسته تان! دانستید که به شما نیاز داریم آمدید.

شهدا خوب شد که آمدید...

آمدید و برخی را از خواب گران بیدار کردید؛ اما کاش دل هایشان هم بیدار شده باشد و نه فقط چشم های بی بصیرتشان!

شاید آمده اید بگویید اگر مذاکرات به بن بست رسیده است با همین دست های بسته مان یاری تان می کنیم ولی زیر بار حرف دشمنان زورگو نروید و هر توافقی را به هر قیمتی نپذیرید.

کاش گوش شنوایی برای حرف هایتان باشد و چشم بینایی برای دیدنِ حقیقتِ حضورتان  و دلیل آمدنتان در این زمان حساس!

کاش خواص به خودشان بیایند پیش از آنکه دیر بشود.

خوش آمدید و مایه ی آرامش قلب امام مان «حضرت سید علی خامنه ای» شدید.شهدا سپاسگزاریم که آمدید.

«سپاس بی پایان پروردگار حکیم و مهربان را که لحظه های نیاز این ملت خداجوی و خداباور، بشارت های تردید ناپذیر را بر دل های بیدار نازل می فرماید و غبار ها را می زداید.1» 

1-    بخشی از پیام حضرت آقا به 270شهید تفحص شده 26خرداد1394

 

 


  • ساجد صادقی

نظرات  (۲)

http://uploadboy.com/pho8qi893pkn.html

دانلود کتاب الفبای شیعه و اسرار آل محمد از سلیم بن قیس

کتاب حاضر اولین کتاب شیعه در زمان امیر المؤمنین علیه السّلام بوده که امام صادق علیه السّلام درباره آن می گوید: «هر کس از شیعیان و دوستان ما کتاب سلیم بن قیس را نداشته باشد، چیزی از مسائل ولایت ما نزد او نیست و از اسباب ما آگاهی ندارد. این کتاب الفبای شیعه و سرّی از اسرار آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.
امام سجّاد علیه السّلام نیز می فرماید: سلیم راست گفته است، خدا او را رحمت کند همة این احادیث از ماست و از آنها خبر داریم. و چندین حدیث دیگر که همگی در تأیید وثاقت کتاب و سلیم بن قیس وارد شده است. سلیم این کتاب را در طول شصت سال از عمرش به رشته تحریر در آورده است.
موضوع کتاب دربارة فضائل اهل بیت از زبان پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و حوادث بعد از آن حضرت به نقل از شاهدان عینی مثل ماجرای سقیفه از زبان سلمان فارسی و افتخارات و امتیازات علی علیه السّلام و حوادث دوران خلافت آن حضرت و بسیاری از مباحث عقیدتی و تاریخی می باشد.

.....کیسه میدوزند با نام شما شیادها

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی