یادداشت
خدایی برای چپاول...
خواستند استعمار و استثمار کنند،غارت کنند و سرمایه مردم را از دستشان خارج کنند بدون آنکه کسی بفهمد یا نفسش درآید یا حداقل اگر هم فهمید حال و حوصله اعتراض نداشته باشد...
راهش این بود که مردم را سرگرم کنند،در واقع غرق در شهوت و هوسرانی کنند...راهش چه بود...؟راهش را خوب میدانستند...دست به اختراع زدند...اختراعی که شاید در طول تاریخ غرب بتوان از هوشیارانه ترین و در عین حال کثیف ترین اختراعات از آن یاد کرد...اختراع آنان این بود:(خدای جدید ساختند!!)
یک خدای باحال و بسیار پایه...یک خدای روشنفکر...خدایی که اصلا فضول نیست و توی زندگی بندگانش سرک نمیکشه و دایم به آنان گیر نمیده...خدایی که میگه آفریدن از من،مابقی کارها با شما.
به مردم گفتند بیایید به خدای ما ایمان بیاورید،خدای ما هیچ محدودیتی برای شما قائل نیست و اگر بنده این خدا شوید هر کاری که دوست داشته باشید میتوانیید انجام دهید به شرط آنکه حال همدیگر رو نگیرید...دیگر با این خدا هم میشد نماز خواند،هم روزه گرفت،هم مشروب خواری و زن بارگی کرد و دیگه با این خدای مهربان و این همه عشق و حال دادن به بندگانش هیچ بنده ای حوصله ای و علاقه ای برای گیر دادن به آنان و غارت گریهایشان نداشت و اینچنین بود که 400 سال جهان را چپاول کردند...فقط با یک خدای دمکرات...
یکی نیست به این برادران غربی بگه آخه خوش انصافا خودتون یه اسباب بازی میسازین یه دفترچه راهنما هم کنارش به مشتری میدین مگه میشه خداوند این عالم و این آدم را خلق کند و به او زندگی ای ببخشد دریغ از اینکه یک راهنمایی در اختیار او بگذارد تا راه را از بی راهه نشان دهد؟ و اساسا از زمانی که به این خدای ساختگی خودتون ایمان آوردید و مقوله دین را بوسیدید و از زندگی گذاشتید کنار آیا چیزی به جز جنگ و خونریزی همه روزه،فقر و گرسنگی رو به گسترش،فحشا و فساد اخلاقی و از هم پاشیدگی خانواده چیز دیگری هم عاید بشر شد؟
هر چند که این سوال ها را نباید از آنان پرسید چون خود بهتر ازما جواب را میدانند، این را باید از آنانی پرسید که یک عمر بر طبل دموکراسی کوبیدند تا کر شود گوش خودشان و مردمشان از شنیدن صدای پای غارت گران در خانه شان...
- ۹۳/۰۹/۲۱